مایکل آی سی تی (Michael Huddleston)، بنیانگذار آکادمی Inner Circle Trader و مدرس سبکICT میباشد. او از شاگردان آقای لری ویلیامز بوده و چندین دهه سابقه ترید و معاملهگری در بازارهای مختلف را دارا میباشد. گفتنی است که تا به امروز بیش از 55 هزار دانشپذیر تحت آموزههای مایکل، آموزش دیدهاند. مایکل در زمینه معاملات مالی، به عنوان یک معلم و مشاور معتبر شناخته میشود.
در واقع میتوان گفت که مایکل هادلستون به عنوان ICT شناخته میشود. او بیش از 20 سال است که ترید میکند و رویکرد منحصر به فردی را ایجاد کرده است که در دنیای معاملهگری از آن با نام ICT یاد میشود. رویکرد او مبتنی بر ساختار مارکت، نقدینگی و عرضه و تقاضا است که به اعتقاد او این موارد، عوامل کلیدی در شناخت بازار و نقطه قوتی برای تصمیمگیری بهتر در معاملات میباشند. در ادامه بیوگرافی کوتاهی از مایکل را خواهید خواند.
اولین شغل مایکل، کار برای یک خانواده یهودی در اوینگ میلز، مریلند بود. جایی که سرویس ماشینهای فروش اتوماتیک را انجام میداد و دقیقا این همان جایی بود که مایکل به کارآفرینی علاقهمند شد.
یک روز به طور تصادفی در مجله Entrepreneur به تبلیغی در مورد یک دورهی معاملهگری برخورد کرد که در آن نوشته بود که ضمانت میکند به مردم آموزش دهد که چگونه در این بازار کسب درآمد کنند! شروع این مسیر با یک تماس آغاز شد. دورهای که او خریداری کرد، یک دوره آموزشی ضعیف بود که صرفا اصول اولیه را پوشش میداد. مایکل در اولین معاملهی خود، بلافاصله 50 درصد از پولش را از دست داد!
او با از دست دادن نیمی از حسابش، به سرعت متوجه دو مورد شد:
اول اینکه او کار اشتباهی انجام داده است که منجر به ضرر شده و
دوم این واقعیت که باخت او به معنای برد شخص دیگری است!
این موضوع او را در ابتدا بسیار افسرده کرد، اما این افسردگی به آرامی به انگیزهای تبدیل شد تا بتواند او را تبدیل به شخص دیگری کند، شخصی که اینبار در طرف برندهی بازار است.
مایکل با گذراندن دورههای لری ویلیامز مسیر معاملهگری خود را حرفهای تر کرد. سبک معاملاتی ویلیام سبکی بود که بر قدرت خرید تأکید داشت، هادلستون با استفاده از آن اطلاعات، یک سیستم ساده پیادهسازی کرد که مبنتی بر استفاده از واگرایی استوکاستیک بود. همهی این اتفاقات برای او در اواسط دههی 90 میلادی رخ داد.
فکری در ذهن او وجود داشت که میخواست آن را عملی کند: تنها چیزی که او نیاز داشت یک میلیون دلار بود تا بتواند شغلش را رها کند و تمام وقت ترید کند. 9 ماه تلاش کرد و به این هدف بسیار نزدیک شده بود اما شرایط بازار تغییر کرد و با توجه به عدم تجربه، هر معاملهی که انجام میداد ضرر شد. او لوریج سنگینتری انتخاب کرد و این باعث کال شدن کل حساب معاملاتی او گردید!
او هیچ مقدار از پولی را که در طول این 9 ماه به دست آورده بود را خارج نکرده بود و در نهایت تمام آن را از دست داد. این اتفاق یک نقطه عطف دیگر برای او بود.
پس از سالها مطالعات دقیق (او ادعا میکند که بیش از 2000 کتاب خوانده است) و مشاهده و بررسی نکات مختلف، مایکل معادله را تغییر داد و به عنوان یک معاملهگر بهتر و بهتر شد. پیشرفت او زمانی اتفاق افتاد که متوجه شد که الگوریتمی وجود دارد، چیزی که به عنوان محرک اصلی حرکت قیمت در بازار عمل میکند.
او به این واقعیت رسید که الگوریتم اساساً با جستجوی مکان سفارشها و سپس رفتن به آنجا به نقدینگی موجود حمله میکند و این همان چیزی بود که سایر معاملهگران آن را به چالش کشیدند. تا کنون، نظریه او در برابر بررسیهای دقیق ایستادگی کرده و تقریباً برای کسانی که به اندازه کافی متعهد هستند و این دیدگاه را به طور دقیق بررسی کردهاند، کاربردی بوده است.